کتاب حاضر، رمانی از نویسنده معروف افغانستانی است. رمان با یک فلش بک ساده آغاز میشود، فلش بکی که منجر به این میشود که یک مرد افغانی ساکن آمریکا، شما را به دوران کودکی خود در افغانستان ببرد. و از همینجا است که جادوی نویسنده با کلمات شروع میشود و اجزای داستان را یکبهیک رویهم میگذارد. در افغانستان دهه 60، امیر، نوجوانی از طبقه مرفه جامعه با «حسن» پسر خدمتکار خانه که یک هزارهای است، همبازی است. «امیر» رابطه ضعیفی با پدرش دارد و دوست دارد به نحوی این رابطه را استحکام بخشد. نویسنده در همان هنگام که از دوستی «حسن» و «امیر» و بادبادکبازیشان میگوید از چهره عمومی و جامعه افغانستان حرف میزند و در فصول بعدی از جنگ و آوارگی و غربت نشینی صحبت میکند. درست زمانی که شخصیت اول داستان موقعیت خود را در آمریکا استحکام بخشیده با تماس یک دوست قدیمی به افغانستان برمیگردد تا در آنجا به دنبال یک پسربچه افغانی بگردد.