رهایی

کتاب حاضر، جلد سوم از يک رمان سه‌گانه است که در آن کاسيا و کاي سرانجام پس از فرار از جامعه و فراغي طولاني‌مدت دوباره به همديگر رسيدند و خيزش را يافتند. همه‌ اين اتفاقات برايشان به‌سان يک رؤيا بود که ناگهان ابرهاي تيره‌ جدايي آسمان آفتابي رابطه‌شان را سياه کرد. حالا کاسيا به‌عنوان يک کارمند در سنترال مشغول به کار است، کاي به همراه ايندي وراي مرزهاي جامعه به‌عنوان خلبان هواناو به خيزش خدمت مي‌کند و زاندر هم بهيار شده و رازي دارد. به دنبال اتفاقات غيرمنتظره‌اي که پيش مي‌آيد، کاسيا؛ علاوه بر مشکلاتي که هرگز به فکر برخوردن به آن‌ها نيفتاده بود، دوباره بر سر دوراهي کاي و زاندر گير مي‌کند.