دربارۀ کتاب من قاتل زنجیره ای نیستم
کتاب حاضر، داستاني جنايي است که در آن جان وين کليور خطرناک است و خودش هم اين را ميداند. او دائم به قاتلان زنجيرهاي فکر ميکند اما نميخواهد به يکي از آنها تبديل شود. پس به خاطر خودش و امنيت اطرافيانش، طبق قوانين سختگيرانهاي زندگي ميکند که براي خودش نوشته است. جسدها براي جان عادي هستند. درواقع او از آنها خوشش ميآيد. جان نميتواند با ديگران همدلي کند و جسدها اين توقع را از او ندارند. شايد همين موضوع باعث ميشود که او بتواند متوجه تفاوت جسدي شود که پليس بهتازگي پيدا کرده است. جان بيصبرانه ميخواهد بداند اين تفاوت چه معنايي دارد. او حالا براي اولين بار بايد با خطري خارج از خودش روبهرو شود؛ خطري که نميتواند آن را کنترل کند و قادر است همهکس و همهچيز در زندگي جان را تهديد به نابودي کند.