دربارۀ کتاب یک جفت جک، جک چهارم و جک گورگونی
در روزگاران دور چهار برادر بودند که اسم هر چهار نفرشان «جک» بود. مادر چهار برادر براي اينکه بتواند به زندگيشان سروساماني بدهد جک اول را که بزرگتر از همه بود به دنبال بختش ميفرستد تا او را بيابد و به خانه بازگردد. او مي رود اما پس از گذشت سه ماه خبري نميشود. مادر، جک دوم و پس از آن جک سوم را همانند جک اول به دنبال بختشان ميفرستد اما از آنها هم خبري نميشود. او در نهايت فرزند آخرش را به دنبال برادرانش ميفرستد به اين اميد که آنها را بيابد. جک چهارم در ابتداي راه به قلعه رؤيايي ميرسد و بانوي زيبا را در آنجا ميبيند و ...