دربارۀ کتاب تماشای یک نگاه
در اين رمان، سعي بر آن است تا گوشههايي از چگونگي زندگي اجتماعي و برخي رويدادهاي آن در دهه 30، ارائه شود. «الياس»، شبها براي اهالي روستا شعر عارفانه ميخواند و دعا ميکرد، «رمضان»، دائم الخمر و معتاد بود و درآمدش کفاف هزينه زندگياش را با سه بچه نميداد. خانه «قربان» کنار رودخانه کوچک شهر بود و آنجا از شيرهكِشخانههاي معتبر منطقه محسوب ميشد. روزي، مردي به نام «امير خان» ميهمان خانه قربان ميشود؛ او عقايدي دارد که از نظر قربان کفر است و غيرت ديني او را به جوش آورده است اما ...