رابرت رولاند اسمیت در کتاب خود، «صبحانه با سقراط»، با شوخ طبعی و خلاقیت هر چه تمامتر به نحوه زندگی روزمره و موضوعات مرتبط با آن پرداخته است. وی با توجه به عاداتی روزمره چون بیدار شدن از خواب، رفتن به سر کار، خرید کردن، غذا خوردن، رؤیا دیدن، تماشای تلویزیون و دوش گرفتن مخاطبان خود را با چشماندازی گسترده از ایدههایی که در نسبت با زندگی هر روزه آنها قرار می گیرند، مواجه می کند و آنها را مورد سنجش قرار می دهد. وی در این کتاب جذاب، به سادگی و سهولت مباحث خود را طرح کرده و نشان می دهد که زندگی نسنجیده ارزش زیستن ندارد. اسمیت در کتاب خود به مخاطبانش یادآور میشود که فلسفه به همان اندازه که باید با پرسشهایی بزرگ و مهم در باب حقیقت، عقل، وجود، دانش و ارزش کلنجار رود، ضروری است که برای یافتن حقیقت و معنا در زندگی روزمره نیز تلاش کند. اگرچه در برخی موارد مشاهدات فلسفی اسمیت توسط هوش و ذکاوت یا نثر پر زرق و برق وی تحت الشعاع قرار میگیرد اما به نظر میرسد که اسمیت به خوبی توانسته است ارتباط میان ایده های مهم و تجربه زندگی روزمره را مورد بحث قرار داده و نشان دهد که فلسفه می تواند ابزاری برای از بین بردن ابتذال و پوچی زندگی بوده و در نتیجه سبب معناداری و دوام بیشتر آن شود.