زمان،آسمانی که با هستی خاکی انسان،پیوندی انکار ناشدنی دارد،بهانه ی نوشتار حاضر است تا برای گشودن افقی تازه به زندگی خویش،به خود یادآورم که این پدیده ی چند ساحتی را نمیتوان دارای ساختاری ساده و ثابت فرض کرد؛بیتوجه از کنار آن گذشت و یا آن را بیهوده و مزاحم انگاشت. برای شناخت زمان،به سراغ قرآن رفته ام و در حد فهم خود،دانشی از آن را جسته ام؛اما چنان که در کتاب امتداد عشق نیز اذعان داشتم،ادعایی بر درستی دریافت هایم از این متن شریف ندارم و تنها با طرح موضوع،جویای نظرات مستدل برای راستی آزمایی و بهبود بخشی آن ها هستم.