رمان حاضر که در 10 فصل نوشتهشده؛ نگاهی متفاوت به انقلاب و تغییرات اجتماعی ـ سیاسی آن بر روابط و شخصیت دارد. این داستان، حدیث انسانهایی است که تمام دوران مدرسه را باهم سپری کردهاند. در ایام دبستان و دبیرستان همیشه باهم همراه و همدل بودهاند، اما با امواج انقلاب در سال 57، به طور ناگهانی صفات و حالات درونی که آنها طی سالهای انقلاب کسب کردهاند و تمام این مدت از هم پنهان کرده بودند رو میشود و منجر به جدال و اختلاف بین دوستان قدیمی میشود. شخصیت اوّل داستان، «یاری»، در فصلهای مختلف کتاب از خاطرات دوستان خود میگوید. «یاری» هر روز به پل خواجو میرود و باهم سن و سالان خود که همه بازنشسته هستند به گفت و گو میپردازد و در این میان گاهی نیز گریزی به گذشتههای خود و یادآوری خاطراتش با دوستان قدیمی میزند.