از وقتی لینا و دون به همراه بقیۀ مردم از شهر رو به نابودی امبر فرار کردند و به ساکنان شهر راسپارک ملحق شدند، چندین ماه میگذرد. این در حالی است که با زمستان طاقتفرسای دنیای روی زمین دست و پنجه نرم میکنند و در این میان یک کتاب غیرعادی به دستشان میرسد که بیشتر صفحات کتاب پاره یا گم شده است. متن کتاب به وسیله اسرارآمیزی اشاره میکند که مربوط به قبل از فاجعه بوده است. لینا و دون باور دارند که آن وسیله هنوز در امبر است. آنها باید با همدیگر دوباره به زمین برگردند تا آن چه را که گم شده، پیدا کرده و روشنایی را به دنیای تاریکی هدیه میدهند.