کتاب «سامار» نوشته ی «الهام فلاح» است. نویسنده درباره ی کتاب آورده است: «رمان "سامار" که با محوریت مسایل زنان نوشته شده است، داستان موازی از زندگی دو زن را در دو دوران تاریخی مختلف، حال حاضر و دوران حکومت رضاشاه، توصیف می کند. "سامار" دغدغه های مشترک این دو زن را که از عدم توانایی در فرزندآوری رنج می برند، به تصویر کشیده و برخورد متقابل مردان این دو دوران را در برابر این مساله روایت می کند.» در قسمتی از داستان می خوانیم: «ساکت می مانم تا حرفش را تمام کند. مکث کرده. شاسی کولر را می چرخانم. می گذارم روی سه. دارم می سوزم. چقدر گرم شده. فکر کردنش را تمام کرده. می خواهد بگوید چرا من با باقی زن ها فرق دارم. "تو همه کاراتو تنهایی انجام می دی." مشت کوچکش را آورده بالا. گمانم می خواهد تفاوت هایم را بشمارد. "خودت رانندگی می کنی، تنهایی تو یه خونه زندگی می کنی، حتی شبام که تنهایی نمی ترسی، تنهایی می ری خرید، می ری مسافرت، دکتر. مامانم هرجا می خواد بره یا باید بابا هم باهاش بره یا بره دنبال خاله فرشته با اون بره. خاله فرشته هم شب ها که شوهرش بیمارستان شیفته خوابش نمی بره. تا صب چند بار زنگ می زنه به مامانم. من دوس دارم عین تو بشم. وقتی با توام می توانم مثل تو باشم..."» این کتاب را انتشارات «ققنوس» منتشر کرده است.