«کشتی سفید» رمانی از نویسنده قرقیزستانی، چنگیز آیتماتف است. او از بارزترین چهرههای ادبیات و نثر معاصر شوروی سابق است. چنگیز با وجود داشتن چندین جایزه دولتی و نشان لنین در دوران اقتدار شوروی سابق که باعث شهرت و محبوبیت او در کشورهای شوروی سابق و مخصوصا در آسیای میانه شد، در هر فرصت و موقعتی که میتوانست در قالب داستانها و افسانههای ملی قرقیزستان، از مفاسد حکومت توتالیتر و جبار حاکم و گماشتگان ستمپیشه آن سخن گفته است و انحرافات اجتماعی و اخلاقی موجود را زیر ذرهبین گذاشته است.
داستانهای «چهره به چهره»، «جمیله» و «بدرود گل سری» از دیگر آثار این نویسنده است. چنگیز آیتماتوف در آثار خود به مفهوم زندگی در برابر مرگ و این که چه چیزی در زندگی بشری از اهمیت برخوردار است و تلاش در راه یافتن پاسخی برای این مسائل اساسی، می پردازد.
او برای مردم قرقیز همچون تولستوی برای ملت روس است و در بزرگداشت و جمعآوری آثار این نویسنده منتقد و جامعهشناس، تلاش زیادی می کنند.
پسر کوچکی که از والدین خود نا امید است خود را در دنیایی غریب و سیاه تنها مییابد. والدین او مایل به نگهداری از او نیستند و پسر که با پدربزرگش زندگی میکند در اتفاقات روزمره زندگی هر دفعه دچار دردسرهای تازهای میشود در میان این سختیها پسر برای تسکین خود به داستانها و افسانههای ملی روی میآورد. زمانی پدربزرگ پسر در یک میهمانی شکار مجبور به کشتن مادهگوزنی میشود که برای او مقدس است و این کار پسر را که از خشم و نفرت پر شده وادار به کاری میکند که پدربزرگ فکر کند پسرک او را وادار کرده عشق و دلسوزیای که نا امیدانه میجسته است را به وی بدهد.
داستان «کشتی سفید» آیینه تمامنمای زندگی مردم نقاط دورافتاده قرقیزستان و جور و ستمی است که برآنها میرفت. در این کتاب افسانهها و اسطورههای قرقیزی بار ویژهای دارند اما این به هیچ وجه به معنای رجوع تحسینآمیز به فولکلور نیست بلکه گنجینه گذشته است که به نقد کشیده میشود.