محاکم کیفری بینالمللی در مسیر عدالت کیفری بینالمللی، عدالت انتقالی و توجه به حقوق بشر گام برداشتهاند؛ بااینحال، گزاف است اگر ادعا شود که محاکم کیفری بینالمللی به عدالت کیفری بینالمللی منجر شدهاند. همینطور شکبرانگیز است اگر شکلگیری آنها را صرفاً در راستای دستاوردهای حقوق بشری جامعه بینالمللی بدانیم. تردیدها در آنجا شکل مییابند که چنین محاکمی تنها پیرامون نقض حقوق بشر و حقوق بینالملل بشردوستانه کشورهای ضعیف تشکیل شدهاند. آیا نسلی از محاکم کیفری بینالمللی وجود دارد که به جنایات ضدحقوق بشری قدرتهای بزرگ و یا کشورهایی که متحد قدرتهای بزرگ بودهاند، رسیدگی کند؟ چرا هیچ دادگاهی درباره جنایات جنگی و نقض حقوق بشر در ویتنام یا در الجزایرشکل نمیگیرد؟ درباره جنایات انجامشده در شوروی استالینی چه اقدامی انجام شده است؟ حال آنکه محاکمی در کامبوج و سیرالئون شکل یافتند و موضوع عدالت انتقالی در افغانستان مورد توجه قرار گرفته است. چرا امروزه برای سوریه دادگاهی بینالمللی شکل نمیگیرد و یا شورای امنیت نمیتواند این پرونده را به دیوان کیفری بینالمللی ارجاع دهد؟