این نمایشنامه با حضور یازده شخصیت و در مکانی ییلاقی قابل اجراست، و ماجرای مالک بدخلق و خسیسی است که خمرۀ بزرگی را برای نگهداری روغن زیتون خریداری کرده اما متوجه میشود، بدنۀ خمره، بر اثر ضربهای، ترک برداشته است. او مردی را که معروف است چسب خاصی برای از بین بردن ترک دارد به خانه دعوت کرده و از او میخواهد خمره را مانند تعمیر کند. مرد مشغول کار شده و برای برطرف کردن ترک خوردگی وارد خمره میشود، اما پس از آن که کارش به پایان میرسد دیگر قادر به خروج از آن نیست. او تصمیم میگیرد گوشهای از سر ظرف را بشکند که بتواند خارج شود اما مالک این اجازه را به وی نمیدهد. در همین هنگام ناگهان خمره به زمین افتاده و پس از برخورد با یک درخت درهم میشکند و مرد تعمیرکار بیرون میآید.