در این رمان یک دختر ایرانی سرزنده که از کودکی قید و بندهای زندگی خاندان اشرافیش را به بازی گرفته است، تنبیه میشود و بنا به وصیت عمه پیر خاندان از ازدواج با پسری که دوستش دارد منع میشود .دختر به آمریکا مهاجرت میکند، پسری سیاهپوست را به فرزندی میپذیرد و سرانجام برای زیرپاگذاشتن آن وصیت شوم به ایران بازمیگردد ;اما حالا همه چیز عوض شده است .مردی که اینک میبیند همان پسری نیست که ترکش گفته بود" .سنج و صنوبر "داستان نابودی اشرافیتی است که نه دیگران که خود از درون تیشه بر ریشهاش میزند .رمان راویان متعددی دارد که هر یک از منظر خود به ماجرا مینگرند ; ماجراهایی که راویانش "موسیقی غمناکی دارند چون سنج و بی حاصلند چون صنوبر ."