حوزه مطالعات بدن که تاکنون، در سلسلهمراتب سنتها و شاخههای علوم اجتماعی و بهویژه جامعهشناسی کماهمیت، حاشیهای و تا اندازهای کممنزلت بود، در چند دهه اخیر به حوزهای پویا، پراهمیت و جذاب برای طیف روزافزونی از محققان در سنتهای جامعهشناسی غربی و غیرغربی تبدیل شده است. آنچه جاذبه و اهمیت این توجه را بیشتر برجسته میسازد، فضای بینرشتهای مطالعات بدن و دستورکارهای متنوع آن است. شاید سنت فرهنگی مطالعات این قلمرو را، که در چند دهه اخیر با مطالعات تاریخی نیز پیوند یافته و در قالب سنت مستقل تاریخ فرهنگی بدن، آثار و مطالعات زیادی پدید آورده است، بتوان از جمله پررونقترین رویکردهای مطالعاتی در این حوزه دانست. اثر ششجلدی تاریخ فرهنگی بدن انسان که انتشارات برگ در سال ۲۰۱۰ منتشر کرد (و ترسیمکننده سویههایی از تحولات فرهنگ جسمانی در اروپا از عهد عتیق تا زمان حاضر است) و همچنین، وجود بیش از ۲۰ نشریه تخصصی در این قلمرو که برخی از آنها در کشورهای شرق آسیا به چاپ میرسد، بر اهمیت این حوزه مطالعاتی تأکید میکند.