کتاب حاضر حاوی داستانهای کوتاهی با عنوانهای «جای خالی او، دل پرمن»، «بستنی دلقک»، «دلم روی پلههاست»، «دوستهای نامرئی»، و «به آینه نگاه نمیکنم»، «کاش زودتر بیایند»، «اسمم نام یکی از گلهای دنیاست»، «انگار کسی توی خانه است» و «میخندید یا لبخند میزنید» است. در داستان به آینه نگاه نمیکنم آمده است: «مرضیه» دخترحرفگوشکن پدر و مادر است و برای اینکه خوب بودن خود را حفظ کند، سعی میکند تمامی دستورات آنها را انجام داده و خواستههای خود را نادیده بگیرد؛ اما این بار او به همراه دوستش «مینا» تصمیم گرفتهاند به کلاس داستاننویسی بروند. مرضیه با مخالفت شدید پدر و مادر روبهرو شده است، زیرا پدر داستاننویسی را برای دختر غیرضروری میداند. او اینبار در تردید قرار دارد که به حرف پدرش گوش دهد یا برای رسیدن به هدفش تلاش کند.