کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در این رمان دو داستان به موازات هم پیش میروند: داستان «خسرو فیروز»، خانزادهای که جایگاه پیشین خود را از دست داده و حالا به زادگاه خود بازگشته و گذشته خود را مرور میکند. و دیگری داستان «اسفندیار» که به دلایلی خانهنشین شده و از کارش هم استعفا داده و همسرش «پریوش» که مجبور است با دستمزد ناچیز کار کند.