در این کتاب به تشریح فلسفة علوم سیاسی، دموکراسی، و جهانی شدن پرداخته شده است. نویسنده در نوشتار حاضر میکوشد، با استناد به اهمیت تفسیرهای جدید در حوزة فلسفة سیاسی ثابت نماید که واقعبینانهترین وضعیت در موضوع مورد بحث، گشایش مسیری است که تنها متکی به یکی از سناریوهای پیش گفته نباشد. وی در این راستا ابتدا به بیان مباحث پایهای معرفت شناختی پرداخته و مبانی شناخت سیاست جدید، فلسفه، و جامعهشناسی پسامدرن و جهانی شده را بررسی مینماید. سپس به واکاوی آثار و پیامدهای پدیدة جهانی شدن روی آورده و دیدگاههای متعارض در این خصوص و برخی نگرانیهای ناشی از گسترش آن را مطرح مینماید. وی در پایان به دلیل اهمیت موضوع دموکراسی در عصر جهانی شدن، برخی از مهمترین دیدگاههای کنونی دربارة کارآمدی یا ناکارآمدی آن را به بحث میگذارد.