شبی که رفتم
جزر بود
در آسمان نشانههایی بود
من اما نمیدانستم
که گرفتار خواهم شد
گرفتارِ امواجِ اعماق
در عمقِ ساحلی
که دریا را به رفتن به سویش مِیلی نیست
در آغوشم کودکی
در روحم سوزِ سرمایی
و قلبم
به شکلِ یکی کاسهٔ گدایی.