کتاب حاضر، داستانی است که از نخستین جمله خود مخاطب را با یک شوک و تعلیق بسیار عالی همراه میسازد. مردی محکوم به اعدام در واپسین شب از زندگی خود به روایت و مرور ذهنی داستانی نشسته که او را از زندگی ساده شهری بهپای چوبه دار کشیده است. راوی یک مسافرکش معمولی در تهران است که در همان ابتدای داستان تنفر خود از برادر تازه به دوران رسیدهاش را در کنار ترسیمی زیرکانه از مادر خود و آنچه او را از همسر برادرش متنفر کرده به تصویر میکشد. در ادامه اما راوی در یک اتفاق ساده و قابلباور بر جابجایی مسافر به یک ماجرای عجیب وارد میشود و بهعنوان مظنون در حملونقل مواد مخدر پایش به زندان باز میشود.