اگر تو نبودی باید چه می کردم؟
سال های سر بریدن بود
سال های به خانه ریختن
سال های شلاق براستخوان کشیدن
و شهر بی فریاد
گلو درد چرکی داشت
اگر تو نبودی
چه کسی می خواست جای دندان های ریخته من گندم بکارد؟
و درد کبود مشت های مکرر را
در فصل ممنوعه پرواز شفا بخشد؟
مرا جان پناهی ببخش
تو را به هر نام اعظمی
که به چشم های روشنت می آید
مرا دوباره جان پناهی ببخش
من زخم های وخیم تری هم دارم