شب در رستوران تاکهاس در آیندهای نه خیلی دور اتفاق میافتد و شخصیتهایش آدمهای تئاتریاند، بازیگر و کارگردان و نویسنده و طراح. جمع شدهاند به یادبود نمایشی که ده سال قبل همگی کنار همدیگر اجرا کردهاند. طی این مدت یکی دوتاشان به موفقیت و ثروت رسیدهاند و بقیه هر کدام پی کارهایی دیگر رفتهاند. اما اگر یکی از این کارهای دیگر با سلاحهای کشتار جمعی مرتبط باشد، باز هم میشود رفاقتها را ادامه داد؟ میشود آسوده و خوشحال به صندلیها تکیه بدهند و از هنر حرف بزنند؟
والاس شان متولد 1945 نیویورک است؛ پدرش سی و پنج سال سردبیر هفته نامهی «نیویورکر» بود، و کودکی و نوجوانی والاس سراسر به معاشرت با مهمترین روشنفکران و نویسندگان زمانهاش گذشت. در دانشگاه درس تاریخ و فلسفه و اقتصاد خواند و بعد رو آورد به نمایشنامهنویسی. اولین نمایشنامهاش سال 1975 اجرا شد، «آخر شب ما» و تا امروز طی بیشتر از چهار دهه فقط هشت نمایشنامهی دیگر نوشته. اواخر دههی هفتاد میلادی با چهارمین نمایشنامهاش «مری و بروس»، اقبال عمومی و خوشامد منتقدان را تجربه کرد و از آن پس اجرای هر نمایشنامهاش اتفاقی در تئاتر دنیای انگلیسی زبان بوده. «عمه دَن و لِمون»، «تب»، «عزادار اجیر»، «علفهای هزار رنگ»، و «شب در رستوران تاکهاس» همگی جنجالها و منازعات بسیار باعث شدهاند، تا جایی که اجرای یکی دوتاشان حتا سالهایی در کشور خودش ممنوع بودهاند. منتقد بی محابای عملکرد صاحب قدرتان دنیا در همه جای عالَم است و آثارش هشدارهایی است دربارهی خطر برآمدن دوبارهی فاشیسم و از دست رفتن ارزشها و حقوق انسانی.