«شیفت شب» ۱۲ داستان کوتاه از معصومی را در خود جای داده است. معصومی در این داستان ها فضاها و فرم های متفاوتی را تجربه می کند و ابایی ندارد از این که در هر داستان سراغ تجربه ی تازه ای برود. همین است که در داستان های او حال و هواهای متفاوتی را می توان سراغ گرفت؛ از زندگی سربازان در سربازخانه تا زندگی مشترک زن و شوهری، از نوعی رئالیسم اجتماعی تا تجربه های داستانی شاعرانه. در عین حال، در بیش تر این فضاها و فرم ها می توان دید که چگونه معصومی از تکنیک مونتاژ بهره می گیرد: تصاویری از زمان ها و مکان های متفاوت را کنار هم می چیند و از درون چیدمان تصاویر می کوشد خط داستانی خود را پیش ببرد. در عین حال، مدام زمان داستان را جلو و عقب می برد و در هم می شکند. همچنین معصومی بذر شک و تردید را کمابیش در بیش تر داستان های خود کاشته و نوعی تعلیق داستانی در سراسر کارهای او جریان دارد. با همه ی این ها، داستان های «شیفت شب» مخاطب را آزار نمی دهند و خوشخوان محسوب می شوند.