داستان تخیلی «بارداری بی هنگام آقای میم» با الهام از همین خبر کوتاه و بی تفسیر به رشته تحریر درآمده است. آقای «میم» که در سراسر کتاب چنین نامیده می شود، یک شب که از شرکت بسیار معتبرش به خانه باز می گردد احساس کسالت و بیماری می کند و ناگهان درد شدیدی در ناحیه شکمش او را روانه بیمارستان می سازد. در بیمارستان پزشک پس از معاینات مکرر و آزمایش های دقیق به این نتیجه حیرت آور می رسد که آقای میم در ماه دوم بارداری به سر می برد. در حالی که هیچ توجیه منطقی برای این رویداد خارق العاده ندارد و همچنین نشانی از تغییر جنسیت در آقای میم مشاهده نمی کند. حیرت او پس از دادن خبر بارداری به آقای میم و دیدن عکس العمل او در برابر چنین خبری چند برابر می شود. میم انگار که خود از پیش انتظار این خبر را داشته باشد به سادگی آن را می پذیرد و اولین سوالش از دکتر این است: «چند ماهمه؟»...