امروز نباید میرفتم مدرسه، آخه آبلهمرغون گرفتهام. حوصلهام حسابی سر رفته. تعجبی هم نداره چون من اصلاً سرگرمی درست و حسابیای ندارم. هرچند مامان میگه که دارم و آنهم فلوت زدنه. .
دوتایی با شایِن نشستیم ببینیم چه سرگرمیهای باحالی وجود داره: چتربازی، غواصیکردن با کوسهها، بیرونکشیدن اسکلت دایناسورها از زیر خاک و اینجور چیزها. فقط مشکل اینجاست که نمیدونیم چه جوری باید این کارها رو بکنیم. البته اصلاً مهم نیست چون فعلاً داریم معروف میشیم. قراره هنرپیشه بشیم و با خوشلباسترین بازیگر دنیا فیلم بازی کنیم!