نگارنده در این پژوهش از خلال کتیبهها و نقوش برجسته و نقاشیهای گورستانهای سردابی و دیگر منابع باستانشناختی، به نقش زن در شکلگیری تمدن باستانی مصر اشاره میکند. وی طی مباحث کتاب از امتیازهای مساوی زنان با مردان در طول نسلهای مختلف در جامعهی مصر سخن به میان آورده، سپس به وظایف زنان مصر اشاره میکند. وی تصریح میکند: "روبهرو شدن با وظایف یک بانوی خانه از روی وجدان و شهامت، با وظایف یک بانوی خانه، به معنی سپری کردن یک زندگی منفعل و بیمسئولیت نبود؛ پذیرا شدن شغل پرستشگر خدایی در مجاورت یک مرد کاهن نیرومند و جاهطلب نیز کار راحت و بیدردسری نبوده است. زوجهی بزرگ شاهانه آنقدر وظایف درباری و مذهبی برعهده داشت که دیگر به ذهنش خطور نمیکرد در جستوجوی امتیازهای گستردهتر باشد. مادر شاهانهای که در دورهی بحران، نیابت سلطنت را برعهده گرفته بود و یا ملکهای که تاج فرعونی بر سر نهاده بود، چون در آن زمان، تاج و تخت فاقد تکیهگاه مذکر و بالغی بود، بیهیچ تردیدی وظیفهی خود را با چنان صلاحیت و کارآیی به انجام رسانیدند که دست کم میتوان گفت برابر و همسنگ با صلاحیت و کارآیی همرتبگان مذکرشان در دورههای دیگر بود. از سوی دیگر نیز همواره جایگاه و مقامی داشت و اغلب اوقات تشریفات سادهای کافی بود تا او بتواند با یکی از خویشان اربابان قدیمی خود تشکیل خانواده بدهد. سرانجام در این جامعهی فردگرا که در آن تعهد اخلاقی جای توافق قانونی را میگرفت، نظامی که از طریق آن، زوجین ازدواج خود را منعقد میساختند بیآنکه ملزم به تصویب حکمی انسانی یا خدایی، اداری یا مذهبی باشند اهمیتی را که برای قول انسان به انسان قایل بودهاند و اعتمادی را که هر دو جنس به یکدیگر داشتند به اثبات میرساند".