ایوان برخلاف خواست قلبی خودش مجبور می شود برای مدتی با پیرزن عجیبی و غریبی زندگی کند، هرچند که مادرش معتقد است این زن اصلا هم ترسناک نیست. او از یک مغازه اسباب بازی فروشی قوطی قدیمی و به قول فروشنده اش بدرد نخور خون هیولا را می خرد، همان چیزی که او را به چالش می کشاند و حوادث غیرقابل باوری را به دنبال می آورد، اتفاقات هیجان انگیزی که ممکن است شما را در جایتان میخکوب کند.