کتاب حاضر نمایشنامه تکگویی و روانکاوی یک نوازنده «کنترباس» است، شخصیتی که پیشداوریها و کلیشههای ذهنیاش او را به موجودی حقبهجانب تبدیل کرده است که نمونه آن را در زندگی روزمره فراوان بازمییابیم. این نوازنده از ساز خود بیزار است، چراکه فکر میکند این ساز دلیل شکستهای او در زندگی است، اما از سوی دیگر نیز نمیتواند از آن دست بکشد، چون به آن نیاز دارد تا بتواند خود را هنرمند به شمار آورد و زندگی کند.