در طول سالهای مهاجرت افغانها در ایران، شاعران و نویسندگان زیادی رشد کردهاند که کندوکاو در آثار این شاعران و نویسندگان، ما را با گوشهای از قسمت جداافتاده و کمتر مطالعهشدة تاریخ معاصر ما آشنا کند. فاطمه روشن یکی از همین شاعران است که در سالهای دور از وطن، تحصیل کرده و رشد کرده و در طول این سالها، هیچگاه دلش را از عشق زادگاه و وطنش خالی نکرده است. این عشق و سوز و گداز را به خوبی میتوان در اشعارش دنبال کرد.
شناسنامة فاطمه روشن در پشت جلد این کتاب به قلم خودش اینگونه آمده است: «در سِسَنگ، قطعهای از بهشت، در بهاری که خنکایش هنوز نشانه از زمستانهای سخت دایکندی داشت، در خانوادهای اصیل و متدین به دنیا آمدم. پدرکلان فرخجمال نامم کرد. در سهسالگی مهاجری کوچک بودم در سرزمین سعدی و فردوسی. یک سال و چند ماهی است که به وطن بازگشتهام. تنها زیستن در سرزمین مادریام مرا توانمند، قوی و پذیرنده کرده است… خوردن انار و انگور را با پارهای نان میپسندم و انجیر را در کنار چای و موسیقی دوست دارم. مقدسترین کلمة زندگیام خانه است. خانه زیبایی خدشهناپذیر مادر است؛ استقامت پدر. خانه شادابی و باور است به عشق.»
عطر کینوها، حاوی 49 شعر در قالب آزاد است. این کتاب با طرحجلد مناسب، صفحهآرایی نسبتاً خوب و ویراستاریای کمدقت روانة بازار شده است. این کتاب، پنجمین مجموعه شعر از سلسله کتابهای نشر شده با موضوع شعر، توسط مؤسسة درّ دری است. دلمشغولیهای فاطمه روشن در این مجموعه موضوعاتی چون تنهایی، زن بودن، وطن، جنگ، خانواده و مسایل و مشکلات زندگی روزمره در افغانستان و غیره است.
تعداد زیادی از شعرهای این کتاب حاصل تنهایی سخت و آزاردهندة او به عنوان یک زن در افغانستان است.