حسن کچل گفت به خودش: سرم عجب کلاهی رفت یکی بگه دنبال کار باید که از چه راهی رفت؟ رفت ورسید به بقالی گفت: آقا بقاله سلام گفت: آقا شاگرد نمی خوای؟ شاگردی خوب و خوش کلام بقاله با خنده ای گفت: کارت چیه؟ بارت چیه؟ بگو چه کاری بلدی که جات توی بقالیه؟