کتاب حاضر، داستانی است که در آن در جایی از این دنیای قشنگ، دو شهر با هم همسایه بودند. یکی از آنها به نام «شهر خوبیها» برای آدمهای معمولی و اما در دیگری، پریان زندگی میکردند. دو پادشاه شهر پریان و شهر خوبیها، رابطه خوبی با هم داشتند و خیلی راحت میتوانستند به شهر یکدیگر بروند. در شهر خوبیها، پرنسس زیبایی به اسم «پریناز» زندگی میکرد که تمام مردم شهر او را دوست داشتند.