در این رمان چاریاندی داستان دو برادر به نام فرانسیس و مایکل را روایت کرده است. آنها که از خانوادهای مهاجر هستند همراه مادرشان در محلهای جرمخیز در حومۀ تورنتو زندگی میکنند.
مادر مایکل و فرانسیس نظافتچی است. او بار زندگی را به دوش میکشد و تلاش میکند پسرانش را دور از جرم و خلاف بزرگ کند و برای آنها آیندهای روشن بسازد ولی با تبعیضهای نژادی و فقر زندگی مایکل و فرانسیس جور دیگری پیش میرود.
دیوید چاریاندی با نگاهی دقیق و زیبا به مشکلات این دو برادر و تقابل روح عصیانگرشان با جامعۀ نابرابر پرداخته است.
نشریۀ گاردین، این کتاب را دستاورد بینظیری برای نویسنده میداند. رمانی بیعیب و نقص، آزاردهنده و برآمده از دل که پر از ماجراهایی است که به زیبایی روایت شدهاند و حتی یک کلمۀ نابهجا در آنها به چشم نمیخورد. این داستان تنها محدود به یک مکان خاص یا فقر یا نژادپرستی سازمان یافته نیست، بلکه به اشتیاق، محبت برادرانه، تنهایی و اندوه میپردازد.