ابله

«لف نیکالیویچ میشکین» یکی از شاهزادگان سلسلة «میشکین» به علت بیماری عصبی و نیمه ابلهی سال‌ها دور از زادگاه خود در سوئیس تحت مداوا بوده و زندگی کردن در کنار عده‌ای کودک به او احساسی از لذت و خوشبختی عطا کرده است. او بعد از مداوای تقریبی، به توصیة پزشک معالج به زادگاه خود پترزبورگ در روسیه برمی‌گردد و به خانة یکی از اقوام دور، «لیزواتا» و همسر او «ژنرال اپانچین»، می‌رود. در آنجا زیباروی معروف و اشرافی «ناستازیا فیلیپوونا» او را به خانة خود دعوت می‌کند. در مهمانی عشاق واقعی ناستازیا، «پارفن روگوژین» و «گانیا»، منشی اپانچین، که قصد دارد با ازدواج با تازیا به ثروت برسد، با هم مجادله می‌کنند؛ اما مشیگین به علت ترحم و احترام عمیق به تازیا مورد توجه او قرار گرفته و همین امر زندگی مشیگین را دچار تحول می‌کند. داستان حاضر بر اساس رمان «فئودور داستایفسکی» به صورت نمایشنامه در 27 صفحه به تصویر کشیده شده است.