اما سؤال این است که آیا عدالت بدون شرافت و انصاف می تواند زنده بماند؟ میل به حقیقت و عدالت در میان توده های سیاسی دیده نمی شود. انصاف در تضاد با زیاده خواهی قرار می گیرد. ما نمی توانیم کورکورانه و با شور و شوق به سمت زیاده خواهی حرکت کنیم اما انصاف از محدوده ی عقل فراتر می رود و تابع اشتیاق است. عاملی وابسته به اشتیاق، انصاف و تقدس در ما هست که از بازنمایی ذهن فراتر می رود: افراط است که ما را به موجود بشری و انسان بدل می سازد. در دنیای اتوماتون های هوشمند از عدالت و حقیقت سخن گفتن بی معنا است.