وقتی برای اولین بار کتاب «۱۰۱ راه برای کشتن رئیس تان» را دیدم، تصاویر زیبا و پر رمز و راز آن مرا به این فکر واداشت تا برای هر تصویر، مطلبی تهیه کرده و جذابیت کتاب را با کلماتی معنی دار دو چندان نمایم. فکر می کنم در مجموع کار بدی از آب در نیامده است. البته باید خوانندگان محترم ببینند و نظر دهند. فکر می کنم این کتاب همانند یک آئینه، نشانگر زشتی ها و پلیدی هایی است که در زندگی روزمره، همۀ ما به نحوی با آنها درگیر هستیم. از صبح تا شب و در هر پست، مقام و شغلی که هستیم دنیای پیرامون ما پر از رفتار کسانی است که با «احمق و نادان» فرض کردن دیگران، در پی کسب جایگاهی محکم و جاویدان برای خود هستند، در حالی که، این چنین جایگاهی نه ارزش چندانی دارند و نه قابل اتکاء به مدت طولانی می باشند. این کتاب تلنگری است به همۀ ما، تا لحظه ای در رفتارخودمان بیندیشیم و در اصلاح آن بکوشیم.