سالومه یک تراژدی نوشتۀ اسکار وایلد است. نمایشنامه در یک پرده روایت انجیلی سالومه دخترخواندۀ هرود، والی یهودیه، را بازگو میکند که در ازای رقصیدن «رقص هفت چادر» سرِ یحیی تعمید دهنده را بر سینی از هرود درخواست میکند.
اصل ماجرای سالومه از عهد جدید است. وایلد گفته است که نخستین بار در کتاب «سه افسانه» نوشتۀ گوستاو فلوبر به این ماجرا برخورده است. او سپس با توصیفی که در کتاب «بیراه» نوشتۀ یوریس کارل هویسمانس از نقاشی سالومه، اثر گوستاو مورو، میخواند دوباره به سوی این داستان کشیده میشود. وایلد همچنین در این کار از مترلینگ و مالارمه و هاینه تأثیر پذیرفته است. در میان انجیلهای چهارگانه، انجیل مرقس روایتی کاملتر از این ماجرا به دست میدهد. عین روایت مرقس در ترجمۀ فارسی کتاب مقدس: «زیرا هیرودیس فرستاده، یحیی را گرفتار کرده، او را در زندان بست، به خاطر هیرودیا زن برادرش فیلیپس که او را در نکاح خویش آورده بود. از آن جهت که یحیی به هیرودیس گفته بود نگاه داشتن زن برادرت بر تو روا نیست پس هیرودیا از او کینه داشته میخواست او را به قتل رساند اما نمیتوانست. زیرا که هیرودیس از یحیی میترسید چون که او را مردی عاقل و مقدس میدانست و رعایتش میکرد و هرگاه از او میشنید بسیار به عمل میآورد و به خوشی سخن او را اصغا مینمود.