ای زهرهٔ روشن شبافروز
ای طالع دولت از تو پیروز
ای مشعلهٔ نشاطجویان
صاحب رصد سرودگویان
از در کف تو کلید هر کام
در جرعهٔ تو رحیق هر جام
ای مُهر نگین تاجداری
خاتون سرای کامکاری
ای خوشنفس لطیفرایان
خلق تو عبیر عطرسایان
لطفی کن از آن لَطَف که داری
بگشای در امیدواری
زآن یار که او دوای جان است
بویی برسان که وقت آن است