ارتباط یافتن جغرافیا با اقتصاد نئوکلاسیک پس از جنگ جهانی دوم به وقوع پیوست. این مسئله جغرافیای ایران را همانند تفکرات جغرافیای غرب تحت تاثیر خود قرار داد، اندیشهای شکل گرفت که در آن قدرت رقابت پسندیده بود و در نتیجه آن علم جغرافیا پویایی خود را از دست داد و به حالت خنثی و حقیقت ستیزی در آمد. آنچه که اکنون واضح است تاثیر پذیری جغرافیا از عوامل سیاسی و اقتصادی است، و در صورتی که این مهم با جغرافیای نظری همراه نگردد کارساز نیست. در کتاب حاضر سعی بر این است، که آخرین تحولات فلسفه جغرافیایی و فراز و فرودها دیدگاههای جغرافیایی با صداقت و بدون جبهه گیری نشان داده شود تا شاید وجدان جغرافیدانان بیدارگردد و زندگی انسان ها به گونهای شکل گیرد که با شان و مقام آدمی همخوانی داشته باشد.