راوی یک روشنفکر جوان یونانی است که می خواهد برای مدتی کتابهایش را کنار بگذارد.و برای راه اندازی مجدد یک معدن زغال سنگ سفری به جزیره کرت می کند.
درست قبل از مسافرت با مرد ٦٥ ساله راز آمیزی آشنا می شود به نام آلکسیس زوربا که اورا قانع می کند که او را به عنوان سرکارگر معدن استخدام کند.
آنها وقتی که به جزیره کرت می رسنددر هتل قراضه مادام هورتنس اتراق می کنند. که او یک فاحشه فرانسوی است و بعد از اتراق شروع به کار روی معدن می کنند.راوی نمی تواند بر وسوسه اش بر ای کار بر روی دستنوشته های ناتمامش در باره زندگی و اندیشه بودا خوداری کند.
در طول ماههای بعد زوربا تاثیر بسیار عمیقی بر مرد می گذارد و معمولا او را ارباب خطاب می کند و راوی در پایان به درک تازه ای از زندگی و لذت های آن می رسد.