رمان «صومعۀ شمالی» یکی از رمانهای معروف «جین آستن» ، نویسندهی برجستهی بریتانیایی است که پس از مرگ وی منتشر شد. این رمان با نگاهی طنزآمیز به رمانهای گوتیک و فرهنگ خواندن کتابهای اینچنینی، یکی از آثار مهم و جذاب آستن به شمار میرود.
داستان «صومعه شمالی» حول محور کاترین مورلند، یک دختر نوجوان سادهدل و مشتاق میگردد که همراه با دوستان خانوادگی، آقا و خانم آلن، به شهر بث سفر میکند. این سفر، فرصتهای جدیدی را برای کاترین ایجاد میکند تا با جامعهای بزرگتر آشنا شود و تجربههای جدیدی کسب کند.
در بث، کاترین با دو خانواده آشنا میشود: خانوادهی تورپ و خانوادهی تیلنی. جان تورپ، یک جوان خودشیفته و خودبین است که به کاترین علاقه نشان میدهد. از سوی دیگر، هنری تیلنی، یک جوان باهوش و شوخطبع، توجه کاترین را جلب میکند.
کاترین که به شدت تحت تأثیر رمانهای گوتیک است، وقتی به دعوت خانوادهی تیلنی به صومعۀ شمالی میرود، با خیالپردازیهای ناشی از کتابهای گوتیک، تصور میکند که در این صومعه رازهای تاریک و حوادث ترسناک وجود دارد. اما با گذر زمان، او متوجه میشود که زندگی واقعی بسیار متفاوت از داستانهای گوتیک است.
«صومعه شمالی» با نگاه طنز به ژانر گوتیک، نقدی هوشمندانه بر شیوههای روایی اغراقآمیز این نوع ادبیات ارائه میدهد. «جین آستن» از این طریق توانسته است تضاد میان خیالپردازی و واقعیت را به نمایش بگذارد و همچنین به موضوعاتی مانند رشد شخصیتی، جوانی و عشق بپردازد.