مارک شِیفِر و استیفن والکر در تحلیل مقایسه ای کدهای عملیاتی تونی بلر و بیل کلینتون این پرسش را آزمون کردند که آیا رهبران سیاسی در کشورهای دموکراتیک متفاوت از هم به صلح دموکراتیک_تز مشهوری که براساس آن، دموکراسی ها با هم نمی جنگند و تنها مستعد جنگ با نظام های غیردموکراتیک هستند_ باور دارند؟ این تئوری که معمولا براساس استدلالات فرهنگی طرح می شود، مدعی است که همه ی سیاستمداران در یک نظام دموکراتیک، به سادگی این ایده را درونی سازی می کنند و بنابراین، تفاوت های اندکی در این زمینه میان افراد ساکن در یک کشور دموکراتیک وجود دارد. ولی آیا این درست است؟ شیفر و والکر دریافتند که در برخی جوانب این مسئله صادق است. به عنوان مثال آنها کشف کردند با وجود اینکه کلینتون و بلر دیدگاهی مثبت درباره دموکراسی ها و دیدگاه منفی نسبت به نظام های غیردموکراتیک دارند، ولی در موضوع کنترل نظام های غیردموکراتیک شبیه هم نیستند. کلینتون در این زمینه نمره ای بالا و بلر نمره ای پایین می گیرد. از جنبه ابزاری، تاکتیک های کلینتون نسبت به نظام های غیردموکراتیک، همکاری جویانه تر از تاکتیک های بلر هستند. بلر اعتقاد قویتری به توان کنترل وقایع تاریخی دارد. شیفر و والکر دریافتند بلر در برخورد با نظام های غیردموکراتیک، به لحاظ تاکتیک و استراتژی، «تعارض جوتر است و در این حوزه از تهدیدها بیشتر استفاده می کند».
استیفن دایسون با توضیح ارزش تحلیل کد عملیاتی به عنوان یک طرح پیش بینی پذیر، به صورت سودمند و ویژه ای از این رویکرد استفاده کرد. او معتقد است که تحلیل کد عملیاتی برای فهم «بازیگران جدیدی» که درباره آن ها اطلاع کمی داریم مفید است. این رویکرد همچنین برای فهم رفتار مقامی اجرایی یا دیگر شخصیت های مهمی که توجه ما تازه بدانها جلب شده است و از سابقه ی تصمیم گیری آنها اطلاعی نداریم سودمند خواهد بود.