زمان، سهل و ممتنعترین و در عین حال پیچیدهترین مفهومی است که بشر با آن بهطور روزمره درگیر است. شاید به همین دلیل باشد که سنتآگوستین، متأله قرن پنجم میلادی گفته بود که او میداند زمان چیست به این شرط که از وی در موردش نپرسند. در این قدم اول، با مفهوم زمان به ترتیب با تعریفش نزد نیوتون که آن را مقولهای سیّال میدانست و پیشنهاد آنری پوانکاره که آن را امری قراردادی بهشمار میآورد و نهایتاً با زمان ایستایِ مورد وثوق اینشتین آشنا خواهیم شد و مشکلاتی را که هر یک از این تعاریف ایجاد میکنند یادآور میشویم. سپس به تلاشهای نظری برای حلّ این مشکلات و پرسشهای دیگری که در ارتباط با این مفهوم مطرح هستند توجه خواهیم کرد.