امروزه رویکردها و نظریههای انتقادی در مطالعات هنر و ادبیات نقش کارآمدی دارند. اما در فضای آکادمیک ادبی و هنری ما، بعضا برای رویکردهای انتقادی، مشروعیت کمتری قائل هستند. البته مقصود ما لزوما نگرشهای انتقادی به معنایی که در مکتب فرانکفورت رایج بوده نیست. زیرا موضع اصلی نویسنده نیز در این کتاب، معرفی نظریههای جدیدتر در نقد ادبیات و هنر بوده است، که در مقایسه با سایر روشها، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، از جمله نشانهشناسی انتقادی، نقد پسا استعماری و نیز نقد زیست-محیطی (اکو کریتیسیزم) که البته در ایران، کاربرد آن هنوز به طور جدی در مطالعات نظری ادبیات و هنر مطرح نیست. این کتاب برای منتقدین، دانشجویان ادبیات، ادبیات نمایشی و هنر سودمند است.