داستان هایی که در این مجموعه خوانیم میان سال های 1947 و 1951 نوشته شده است. سال هایی که اروپا جنگی خانه بر انداز را پشت سر گذاشته و سراسر در بهت و حیرت فرو رفته بود. هاینریش بل در این داستان ها سر گذشت نظامیان و غیر نظامیان را روایت می کند که ناگهان خود را در دل وضعیتی یافتند که راه گریزی برای آن نبود. جنگ سرنوشت شومی بود که امید ها را در خود بلعید، اما بارقه های روشن نیز در میان داستان های این مجموعه سوسو می زنند.
اواخر جنگ جهانی دوم است و لشکر آلمان در حال عقب نشینی، شکست های پی در پی متحمل می شود. فاین هالس عضو بخشی از ارتش است که در مجارستان و رومانی مستقر شده است. او هر روز شاهد شکست و مرگ اطرافیانش است. هالس خسته از جنگ است و درحال انتقال...
روس ها و آمریکایی ها مواضع آلمان ها را یک به یک تسخیر می کنند و آنها را به عقب می رانند. زندگی چند سرباز آلمانی در این مقطع زمانی در مجارستان و رومانی روایت می شود که یکی از آنها «فاین هالس» است. او افسر معمار است و هر روز شاهد رخ دادن وقایع تلخی است.
او که از جنگ خسته است هر روز از پایگاهی به پایگاه دیگر منتقل می شود. هالس که چهره بی رحم جنگ را از نزدیک می بیند، شاهد مرگ عزیزانش است و بعد از انتقال به پایگاه جدید متوجه می شود که ...