پیرزن رفت توی آشپزخانه، پیشبند آشپزیاش را بست و شروع کرد به درست کردن یک کلوچهی زنجبیلی. اما این کلوچه با همهی کلوچهها یک فرق اساسی داشت. این کلوچه شبیه آدمک بود و همین که رفت توی اجاق شروع کرد به سروصدا کردن. بعد، بهمحض اینکه پیرزن در اجاق را باز کرد «کلوچه ی زنجبیلی به شکل آدمک» از توی اجاق پرید بیرون و گفت: «بدو! بدو! هرچقدر تند بدوی نمیتوانی من را بگیری! من یک کلوچهی زنجبیلی هستم.» آن وقت راه افتاد توی شهر. حالا نانوا و آسیابان و کشاورز هم دنبال آدمک زنجبیلی کرده بودند تا اینکه… .داستان «کلوچه ی زنجبیلی به شکل آدمک» داستانی با تمی تکرارشونده است. این نکته سبب درک راحتتر داستان برای کودکان کوچک میشود و در نتیجه آن را دوست خواهند داشت. انتخاب شخصیت نانوا و آسیابان و کشاورز نشان از سیر معکوس چگونگی تبدیل گندم به کلوچه است. در حقیقت، این داستان بازنویسیای از داستانهای ازوپ است. مجموعهی «قصههای شیرین مغزدار» برگرفته از داستانهای ازوپ افسانهپردازی است که حدود ۲۵۰۰ سال پیش در یونان میزیست. او بردهای بود که در نهایت، به دلیل فرزانگی و بذلهگوییاش آزاد شد. داستانهای او به اکثر زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده و شاعر توانای ایرانی «ناصرخسرو قبادیانی» چندی از افسانههای او را به نظم درآورده است. مانند: روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست… «مولوی» نیز برخی از داستانهای پندآموز «ازوپ» را در مثنوی به شعر سروده است: داستان به شکار رفتن شیر و گرگ و…؛ کلاغی با پر طاووس… .حتی شعرهای شیر و موش و کلاغ و روباه از ایرج میرزا، و روباه و زاغ حبیب یغمایی و داستان چوپان دروغگو، که سالها بخشی از متنهای ادبیات کودکان در کتابهای درسی دبستان بوده است، بر پایهی افسانههای ازوپ پدید آمدهاند.