زمانی ایرانیان خود را بهعنوان مردمی شعردوست و شاعرپیشه به جهانیان معرفی میکردند و اگر کسی از آنها سندی در تأیید این ادعا میخواست، آنگاه پای شاعران بزرگی را به میان میکشیدند که ادبیات فارسی را بهعنوان یکی از درخشانترین حوزههای ادبی جهان شکل دادند. با این حال، این تصویر ادبی از ایرانیها طی دهههای اخیر دستخوش تغییر شده است. در این سالها بیش از آنکه ایران خاستگاه شاعران بزرگ شناخته شود، در نقش کشوری ظاهر شده که هر چند سال یک بار سینماگر بزرگی از آن به عرصهی جهانی قدم میگذارد و چشمها را به خود خیره میکند. گرچه حرکت سینمای ایران بهسمت قلههای جهانی از سالهای پیش از انقلاب و با کارگردانهای موج نو کلید خورد، اما تردیدی نیست که درخشش جهانی آن در سالهای پس از انقلاب اتفاق افتاد و آثار کارگردانان ایرانی جشنوارههای کوچک و بزرگ بینالمللی را به تسخیر خود درآورد. امیر فرضاللهی در کتاب «سینمای نوین ایران» از دریچهی مدیریت کلان سینمای ایران در دههی شصت و ابتدای دههی هفتاد به این موضوع پرداخته است. فرضاللهی معتقد است: «با نگاهی عمیق به آثار شاخص سینما در این دوره، این فرضیه ثابت میشود که نگارش و تولید این آثار تنها مبتنی بر خلاقیت نویسنده و صاحب اثر آنها نبوده است بلکه علاوه بر آن باید مدیریت صحیح سینمای کشور را که فضا و زمینههای لازم برای ظهور این آثار را به وجود آورد، مزید بر علت دانست.» نگارنده بر این اساس با فخرالدین انوار و سیدمحمد بهشتی که در دورهای یازدهساله از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۳ سکان مدیریت سینمای ایران را در دست داشتند، به گفتوگو نشسته است. انوار و بهشتی در این مصاحبهها از شرایط حاکم بر سینمای ایران در دههی نخست پس از پیروزی انقلاب و عواملی گفتهاند که دست به دست یکدیگر دادند تا این سینما وجههای جهانی به خود بگیرد. «سینمای نوین ایران» از سوی انتشارات افراز روانهی کتابفروشیها شده است.