در نمایشنامه هابیل و قابیل "ها" انسانی است که از تنهایی خود به ستوه آمده واز زندگی ناامید است.در این بین "شم" سعی دارد با حرف های امیدوارکننده و برگرداندن عشق قدیمی "ها" حال او را بهتر کند.