در نیمۀ اول قرن نوزدهم سران هفت لنگ موقعیت خود را از دست دادند و محمد تقی خان چهارلنگ تنها سرکردهای بود که توانست بیشترین تعداد بختیاریها را تحت فرمان خود درآورد. طی دورۀ محمدشاه (۱۸۳۴-۴۸) محمد تقی خان مقتدرترین خان بختیاری بود. او بر اثر نافرمانی قدرت خود را از دست داد و در تهران زندانی شد. در نیمۀ دوم قرن نوزدهم حسینقلی خان زراسوند، از تیرههای هفت لنگ بختیاری که قدرتی یافته بود، عاقبت توسط ناصرالدین شاه (۱۸۴۸-۱۹۸۶) به سمت ایلخانی بختیاری منصوب شد. در خلال سالهای ۱۸۵۲-۸۲ حسینقلی خان توانست کل ایل بختیاری را تحت سیادت خود درآورد. با کمک دو برادرش، ایلخانی بختیاری حکم سرکردگی قبیله، استیفای مالیات، حکمت ایلی، زمینداری و حکمرانی مناطق مجاور را پیدا کرد.
به این ترتیب کارکردها به کارکردهای قبایل بزرگ دیگر، چون اتحادیۀ قشقایی، شباهت یافت. حسینقلی خان به طرق گوناگون املاک زیادی در خوزستان و چهارمحال به دست آورد، و مقتدرترین، با نفوذترین و ثروتمندترین ایلخانی در آن منطقه شد. او عاقبت به دست شاهزاده ظلالسلطان حکمران اصفهان با رضایت پدرش ناصرالدین شاه، در سال ۱۸۸۲ به قتل رسید.