عروس ایروان که با اقتباس از اتفاقی در دوران پرملال ایران نگارش شده، با بیان ساده و روان خود غلبه ی احساس وطن دوستی را بر دیگر احساسات همچون عشق و حسد نشان می دهد.
دختر زیبارویی به نام گزنیا و برادرش الکساندر که در ایران به دنیا آمده اند و به زبان فارسی تسلط دارند، توسط الکساندر اول امپراتور روسیه به کاخ امپراتوری فراخوانده می شوند. قرار است یک ماموریت بسیار دقیق و حساس به آن ها محول شود. امپراتور با هدف ضمیمه کردن ارمنستان ایران به امپراتوری خود قصد اعزام آن دو را به ایروان که حاکم آن شاهزاده محمد قاجار است، دارد. گزنیا باید برای به دست آوردن نقشه قلعه ایروان و تهیه رونوشت از آن، توجه شاهزاده محمد قاجار را از روی امور سیاسی به زیبایی، لطافت و دلربایی خود جلب کند. این درحالی است که مراسم نامزدی گزنیا با معشوقش، دامبلن، در همین روزها به عمل خواهد آمد.