غرور و عصب که به عقیده اکثر منتقدین بهترین اثر جین اوستین به حساب می آید، روایتگر داستانی پیرامون خانواده ای هفت نفره است. پس از سکونت مرد جوان، ثروتمند و نجیب زاده ای به نام آقای چارلز بینگلی در همسایگی خانواده بنت که پنج فرزند دختر دارند، علاقه ای میان دختر بزرگ خانواده، جین، با آقای بینگلی شکل می گیرد. دختر دیگر خانواده، الیزابت، پس از ملاقات آقای دارسی، دوست صمیمی چارلز، در یک مهمانی به خاطر غرور بیش از حد او، از وی متنفر می شود. اما این علاقه و تنفر به همین شکل پیش نمی رود، بلکه پس از رفتن ناگهانی چارلز، دیدارهای ناگهانی میان الیزابت و آقای دارسی شکل می گیرد که سبب علاقه ی آن دو به یکدیگر می شود، اما عشق جین و چارلز به خاطر بدجنسی خواهر آقای بینگلی به خطر می افتد.
رمان پمبرلی از جایی آغاز می شود که یک سال از ازدواج الیزابت و آقای دارسی گذشته و الیزا بالاخره تصمیم می گیرد تا از مادر و تنها خواهر مجردش دعوت کند تا به قصر پمبرلی بیایند. او از این که نتواند هیچ وقت مادر شود نگران است و از ناپایداری خوشبختی بی حدی که به رویش لبخند می زند هراسان.